نقش کوچینگ در باور محرک و اثرات جانبی آن
باور محرک و اثرات جانبی آن: سلامتی، شادی، ثروت و …
حتماٌ شنیدهاید که سلمانیها وقتی بیکار میشوند سر هم را میتراشند، این مَثَل دربارهی رهیاران (کوچها) هم به شکلی متفاوت صادق است. یک کوچ خوب، خود فردی کوچپذیر و آمادهی تغییر است و از خدمات کوچینگ برای توسعهی فردی خویش بهره میگیرد. اگر به عنوان یک مراجع به یک رهیار (کوچ) مراجعه کردهاید شاید بد نباشد از او هم بپرسید که رهیار (کوچ) دارد یا نه و این که چه دستاوردهایی از فرایند رهیاریِ خودش داشته است.
تجربیات یک رهیار، او را به درک کاملی از فرایند و تاثیر رهیاری میرساند و او مثالهایی هستیشناسانه (Ontological) از خود دارد که برای مخاطب او هم مینشید. این مقاله دربارهی کامران فرنیان همدانی (رهیار راهبری و مدیر عامل کانونیادگیریفردا) و باور محرکی است که کمک کرده او پس از چهل و شش سال، ورزش حرفهای را آغاز کند.
کامران، پدر خود را در خردسالی به دلیل سکته از دست داده است و در خانوادهی پدری او فوت بر اثر سکتهی قلبی در سنین نجاه و زیر پنجاه، شایع است. چهل و شش سال است که او آرزو داشته ورزش کند؛ و در حالیکه ورزش کردن برای سلامتی و حتی حیات او لازم بوده است، اما هیچ گاه موفق به این کار نشده بود.
همهی ما دوست داریم ورزش کنیم چون میدانیم ورزش سبب کاهش وزن، تناسب اندام، شادابی و تندرستی ما شده و به ما انرژی فراوانی میدهد و حال ما را خوب میکند. آیا این دستاوردها عالی نیستند؟ پس چرا بسیاری از ما که ممکن است مانند کامران، ورزش نکردن برایمان ریسک بالایی داشته باشد، ورزش نمیکنیم؟ آیا سلامتی و ادامهی زندگی، برایمان به اندازهی کافی عزیز و مهم نیست؟! آیا برای درک و تمرین چگونه زندگی کردن، نباید زنده و سالم بود؟!
کامران، در جلساتی که با رهیار خود داشت، توانست باور محرکی برای خودش کشف کند. او دختری خردسال دارد که به گفتهی خودش “همهی زندگی اوست” و به عنوان یک پدر، تمایل شدیدی دارد که “بودن” با دخترش را تجربه کند؛ شرط اول بودن، زنده ماندن و شرط دوم، سالم بودن است. پدری که در سنین نوجوانی و جوانی دخترش بتواند پا به پای او بدود و همراه دخترش باشد.
این باور محرک، به کامران کمک کرد که ورزش حرفهای را آغاز کند و هماکنون او نزدیک به یک سال است که به صورت حرفهای ورزش میکند.
کامران برای لاغر شدن ورزش نمیکند، اما در حال کم کردن وزن است.
کامران برای سالم ماندن ورزش نمیکند، اما زندگی سلامتتری دارد.
کامران برای تقویت عضلاتش ورزش نمیکند، اما عضلاتش تقویت شدهاند.
کامران برای تناسب اندام ورزش نمیکند، اما اندامش هم متناسبتر شدهاند.
کامران برای شاد شدن یا روحیه گرفتن ورزش نمیکند، اما شادتر و پرانرژیتر از سابق است.
آنچه او به دست میآورد، از اثرات جانبی (Side Effect) ورزش کردن است که از باور محرک کشف شدهی او میآید.
باور محرک، باوری است که بر ارزشهای ما سوار شده و ما را با تمام قدرت به اقدام و عمل میاندازد. ما را با انرژی از خواب بیدار میکند و به دنبال خود میکشاند. همهی ما در عمق وجودمان ارزشها و باورهایی داریم که برای آنها حاضریم هر کاری بکنیم و گاه در زیر فشار باورهای محدودکننده (یا به قول علی توکلی یرکی، باورهای مانع) و سایر غبارهای ذهنی یا هیجانات منفی گیر افتادهاند.
رهیاری (کوچینگ) به همه کمک میکند که با افزایش آگاهی، باورهای محرک خود را کشف کنند و وارد عرصهی اقدام شوند. بسیاری از اتفاقات پس از کشف این باور، اثر جانبی زندگی ما خواهند بود: ثروت، شادی، موفقیت، تندرستی و ….
اگر میخواهید دنیای جدیدی را کشف کنید که زندگیتان را تغییر دهد، از درون خودتان آغاز کنید.
افشین محمد
رهیار زندگی
فایل pdf: باور محرک و اثرات جانبی آن
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.