ترس از موفقیت عبارت عجیب و نأمانوسی به نظر میرسد. از کودکی به ما یاد دادهاند که باید تلاش کنیم تا در زندگی به موفقیت دست بیابیم. همچنین در پایان گفتگوهای روزمره بسیار پیش میآید که به هم بگوییم: «موفق باشی» یا «برایت آرزوی موفقیت دارم». بهنظر میرسد دستیابی به موفقیت، بهترین چیزی است که بسیاری از ما دلمان میخواهد در زندگی برایمان اتفاق بیفتد. پس چرا برخی افراد از موفقیت میترسند؟
در این مقاله ما ترس ازموفقیت را مورد بررسی قرار میدهیم: اینکه ترس از موفقیت به چه معناست، چگونه میتوانیم وجود این ترس را در خودمان تشخیص بدهیم و چگونه میتوانیم بر آن غلبه کنیم.
ابتدا از شما دعوت میکنم تا داستان زیر را بخوانید:
رئیسِ «لورا » اعلام کرد که شرکتشان یک پیشنهاد برای ایجاد یک کمپین بازاریابی در سطح ملی دریافت کرده و میخواهد که لورا هدایت این پروژه را به عهده بگیرد. همه آنچه که لورا باید انجام بدهد این است که به رئیس بگوید که تا روز جمعه به او وقت فکر کردن بدهد.
لورا همیشه منتظر چنین فرصتی بوده. او میداند که از توانایی و مهارتهای مدیریتی لازم برای انجام این کار برخوردار است و انجام این پروژه، منجر به ارتقاء یا حداقل ثابت شدن شایستگیهای او به دیگران میشود، با این حال، قصد دارد تا روز جمعه لیستی از دلایل عدم قبول رهبری پروژه تهیه کند.
روز دارد به پایان میرسد و اما او هنوز با رئیسش صحبت نکرده.
آیا این موقعیت برای شما آشنا است؟
ترس از موفقیت کاملا معمول و رایج است و میتواند موجب از دست دادن بسیاری از فرصتهای زندگی ما شود. هنگامیکه آگاهانه یا ناخودآگاه از ریسک کردن یا تلاش کردن برای رسیدن به اهدافمان میترسیم، مانند فردی هستیم که در یک مکان گیر کرده و نه به سمت جلو حرکت میکند و نه به سمت عقب.
تاریخچه
ابتدا روانشناسی به نام ماتینا هورنر (Matina Horner)، در اوایل دهه ۱۹۷۰ ترس از موفقیت را مطرح کرد. یافتههای او، بهویژه آنهایی که مربوط به ترس از موفقیت در زنان بودند، فوقالعاده بحث برانگیز بودند.
اما از آن زمان به بعد، اکثر دانشمندان و روانشناسان بر این باورند که ترس از موفقیت هم در مردان و هم در زنان وجود دارد.
ترس از موفقیت، شبیه به ترس از شکست است. این دو دارای علائم و نشانههای مشابهی هستند و هر دوی آنها مانع رویارویی با رویاها و اهداف میشوند.
علائم و نشانهها
بزرگترین مشکل بسیاری از مردم این است که عمدتاً به صورت ناخودآگاه، ترس از موفقیت دارند. اما آنها نمیدانند که این ترس مانع انجام کارهای بزرگ میشود.
اگر افکار یا ترسهای زیر در شما وجود دارد، ممکن است ترس از موفقیت داشته باشید:
- در مورد هر گونه موفقیتتان چه کوچک چه بزرگ، احساس گناه دارید زیرا دوستان، خانواده یا همکاران شما تاکنون به یکچنین موفقیتی دست نیافتهاند.
- با دیگران راجع به دستاوردهایتان صحبت نمیکنید.
- از پروژههای بزرگ، به خصوص پروژههایی که منجر به شناسانده شدن شما به دیگران میشوند، اجتناب میکنید یا به تعویقشان میاندازید.
- اغلب از اهداف و یا موضوع مورد بحث خود، به خاطر اجتناب از تضاد و تعارض در یک گروه و یا حتی در درون خانواده، میگذرید و با طرف مقابل در اصطلاح مصالحه میکنید.
- خودتان را متقاعد میکنید که به اندازه کافی برای دستیابی به رویاهایتان مناسب نیستید.
- ناخودآگاه احساس میکنید که شایستگی این را ندارید که از موفقیت در زندگی خود لذت ببرید.
- معتقد هستید که اگر موفقیت را به دست آورید، قادر به حفظ آن نخواهید بود و در نهایت شکست میخورید و به جایگاهی بدتر از جایی که شروع به کار کردهاید، بر میگردید. بنابراین به خودتان میگویید پس چرا این همه خودم را به زحمت بیاندازم.
علتها
ترس از موفقیت چندین دلیل احتمالی دارد که عبارتند از:
- اینکه موفقیت، چه نتایجی ممکن است با خود به همراه بیاورد! مثلا تنهایی، دشمنان جدید، جدا شدن از خانواده، ساعات کار طولانیتر و یا احتیاج پیدا کردن به کمک دیگران و یا پول.
- هر چه در زندگی بیشتر صعود کنیم، در صورت اشتباه کردن، سقوطمان نیز بلندتر خواهد بود و این ترسناک است.
- از کار و مسئولیتهای اضافی یا انتقاداتی که با آنها روبرو خواهیم شد، میترسیم.
- میترسیم که اگر به موفقیتی دست یابیم، آنگاه روابط ما دچار مشکل شود. مثلا دوستان و خانواده با حسادت و بدبینی واکنش نشان دهند و آنهایی که دوست داریم را از دست بدهیم.
- میترسیم که اگر بهاهدافمان دست یابیم و متوجه شویم که توانایی رسیدن به موفقیت را داریم، آنوقت پشیمان شویم که چرا زودتر دست به کار نشدیم.
راهحل
میتوانیم از چندین استراتژی مختلف برای حل این مسئله استفاده کنیم. خبر خوب این است که هر چه بیشتر با ترسهای خود مواجه شویم، آنها را بیرون بکشیم و به طور منطقی تجزیه و تحلیل کنیم، بیشتر احتمال دارد که ترس و بیمیلی برای رسیدن به اهداف، کاهش یابد.
واقعبینانه نگاه کنید که اگر به هدف خود برسید و موفق شوید، چه اتفاقاتی خواهد افتاد. آنچه که شک دارید، یا امیدوار هستید که رخ دهد و یا چیزی که میترسید اتفاق بیافتد را در نظر نگیرید، و به جایش آنچه که احتمال دارد رخ دهد را مورد توجه قرار دهید.
نیازی نیست به این سوالات، سریعا پاسخ بدهید. برای بررسی مسائل حداقل ۱۵ دقیقه زمان بگذارید و پاسخهای خود را برای سوالاتی مانند این موارد بنویسید:
- اگر به این هدف برسم، دوستان و خانواده من چگونه واکنش نشان خواهند داد؟
- زندگی من چه تغییری خواهد کرد؟
- اگر به این هدف برسم، بدترین چیزی که میتواند اتفاق بیافتد، چیست؟
- بهترین چیزی که میتواند اتفاق بیافتد، چیست؟
- چرا احساس میکنم که شایسته دستیابی به این هدف نیستم؟
- چگونه برای دستیابی به این هدف، به خودم انگیزه بدهم؟
- آیا من در حال حاضر در حال خراب کردن یا آسیب زدن به تلاشهایم هستم؟
- چگونه میتوانم از این رفتارهای خودخرابکاری یا خودتخریبی (self-sabotaging)، جلوگیری کنم؟
یک تکنیک مفید دیگر ایناست که به طور مستقیم ترس خود را شناسایی و از آن انتقاد کنید و سپس یک برنامه پشتیبانی تهیه کنید که نگرانی شما را برطرف کند.
به عنوان مثال، فرض کنید برای ارتقاء شغلی، به خودتان فشار نمیآورید و بزرگترین دلیلش هم این است که میترسید کسب درآمد بیشتر و شناخته شدن، باعث شود روابط خانوادگی و صداقت و درستی شما به خطر افتد. از یک طرف نگران این هستید که کار زیاد برای رسیدن به موفقیت، باعث شود خانواده خود را کمتر ببینید و از طرف دیگر مجبور شوید انتخابهایی انجام دهید که درستی و صداقت شما را خدشهدار کند.
برای حل این دو ترس، ابتدا حجم کار خود را در نظر بگیرید و سپس یک قانون برای خودتان تنظیم کنید که مثلا ساعت ۷ بعد از ظهر دست از کار بکشید و به خانه بروید. اگر لازم است چالش خود را با رییستان در میان بگذارید.
با تهیه طرحها یا برنامههای پشتیبان مرتبط با ترسهایتان، میتوانید این ترسها را به طور کامل از بین ببرید.
نکته
- گاهی اوقات دیگر ان به موفقیت شما واکنش نشان میدهند، به خصوص اگر خودشان قبلا در آن زمینه موفق نشده باشند. اگر افرادی وجود دارند که نمیتوانند در موفقیت دوستانشان شاد باشند، واقعا چه لزومی دارد که آنها را بشناسید و از وجودشان چه ثمری میتواند برای شما داشته باشد؟
- بسیاری از ما متوجه نیستیم که ترس از موفقیت داریم. فعالیتهای خودتخریبی مانند به تعویق انداختن، گفتگوی منفی با خود، ترس از آنچه که موفقیت برای ما به همراه خواهد آورد، همه مصادیقی هستند که ممکن است ما را از دستیابی به اهداف و رویاهایمان باز دارند.
- اگر ترس از موفقیت دارید، ابتدا دلیل آن را شناسایی کنید: «چرا از رسیدن به اهدافتان ترس دارید؟». هرچه بیشتر با ترس خود مواجه شوید و علت آن را تجزیه و تحلیل کنید، بهتر میتوانید ترس را از بین ببرید و در زندگیتان رو به جلو حرکت کنید.
ترجمه: ناهید بوداغی
4 پاسخ
واقعا به مطلب مهم و جالبی اشاره شده بود ،مرسی از وقتی که گذاشتین و و اون رو به اشتراک گذاشتین
ممنون که خوندین و دیدگاهتون رو با ما به اشتراک گذاشتین. خوشحالیم که خوشتون اومده
سلام روز ب خیر
میشه منابع مورد استفاده تون رو برام به اشتراک بزارید
چون دانشجو هستم و مطلبتون عالی بود برای کار پروپوزال مجبورم منبع باشه ممنون بابت پاسخگویی تان
بسیار بسیار بسیار مفید