انسان موجودی اجتماعی است و بدون تأیید جمعی یا تعاملات اجتماعی در واقع بخش یا شاید کل هویت خود را گم میکند. ما انسانها اموری که تأیید جمعی دارند را باورپذیرتر مییابیم و آن را عموماً درست تلقی میکنیم. در واقع وقتی تعداد قابل توجهی از اطرافیان ما درگیر مسئله یا دغدغه مشابهی هستند، زیر سوال بردن آن و باور کردن دنیای بدون آن مسئله یا چالش برای ما سختتر خواهد شد. داشتن استرس نیز از این قاعده مستثنی نیست.
همه ما در کار، زندگی شخصی، روابط و پروژههای مختلف در طول زندگیمان استرس را تجربه میکنیم و چون این موضوع با شدتهای مختلف برای بیشتر انسانهای اطرافمان به شکلی قابل توجه تکرار میشود، وجود آن را طبیعی و لاجرم تصور میکنیم.
بهراستی اگر وجود استرس، به این شدت و با این تناوب تکرار، لاجرم و بدیهی نباشد چطور؟
بیایید با هم این پیشفرض را به چالش بکشیم…
موضوعی را تصور کنید که در آن موضوع درگیر استرس شدید هستید. این موضوع یا مسئله میتواند ترافیک، رانندگی نامناسب دیگران، ضعف درسی فرزندان در یک یا چندین درس، نداشتن رابطه عاطفی مناسب، کمبود وقت در کار، عقب افتادن کارهای واجب زندگیتان یا هر موضوع دیگری برای شما باشد.
به لحظه وقوع و انفجار هیجان برگردید و به آن توجه کنید، آن لحظهای که دقیقاً موج استرس وجودتان را تسخیر میکند و تمام آرامش و قدرت تفکر و تأمل شما را میبلعد، مانند یک کارآگاه شخصی مسئله را بررسی کنید و ببینید در آن لحظات به خودتان چه گفتهاید و چه افکاری داشتهاید.
احساسات و هیجانات خود را نسبت به آن مسئله یا موضوع بنویسید. (دایره لغات خود در بیان احساس و هیجان را گسترش دهید و هر چه حس میکنید را به روی کاغذ بیاورید.)
سپس به جای استناد به افرادی که مشابه شما، درباره آن موضوع خاص استرس یا هیجان منفی دارند، به دنبال فردی باشید که چنین استرسی درباره آن مسئله و موضوع ندارد.
مثلاً فرض کنیم رفتار و برخورد مدیر شما در جلسات برای شما استرس و خشم ایجاد میکند و دو نفر دیگر هم همین احساس را نسبت به همین مسئله دارند اما یک نفر چنین واکنشی ندارد و چنین هیجاناتی را تجربه نمیکند.
از او درخواست کنید که با شما درباره این مسئله مکالمه کند و با دقت به او گوش دهید. قضاوت نکنید و اگر چیزی برای شما شفاف نبود، سوال بپرسید.
آنچه فکر میکند و تجربیاتش را بنویسید و به این نکته توجه کنید که افکارش چه احساساتی را در او ایجاد میکنند.
تا اینجای کار شما به این مسئله اشراف پیدا کردهاید که این موضوع میتواند احتمالاً برای همه استرسزا نباشد. وجود یک نفر برای زیر سوال بردن پیشفرضِ طبیعی بودن استرس، در آن مسئله کافی است.
اگر با خواندن این سطور، حس ناخوشایندی دارید یا عصبانی شدهاید، درگیر هیجانی طبیعی هستید زیرا دقیقاً در این لحظه، ما درک میکنیم که سرنخ حل این پرونده در ذهن و وجود خودمان پیدا شده است در حالیکه ما انتظار چنین چیزی را نداریم.
اکنون آنچه خودتان فکر میکنید و آنچه در وجودتان از لحاظ هیجانی تجربه میکنید را با افکار و هیجانات فرد دیگر مقایسه کنید و روی تفاوتها تعمق کنید:
- چه چیز مفیدی در این تحقیقات وجود دارد که برای شما آموزنده است؟
- چه تفاوت عمدهای بین تفکرات و احساسات شما و فرد دیگر وجود دارد؟
حال به صحنه انفجار هیجانات خود برگردید. از قوه تخیل خود کمک بگیرید و به خودتان در آن صحنه و آن لحظات نگاه کنید. بیایید فرض کنیم که شما، دچار استرس و هیجانات منفی نشدهاید:
- آیا تمایل داشتید آن مسئله را بدون استرس تجربه کنید؟
- اگر آری، چه تصمیماتی میگرفتید؟
- چگونه حرف میزدید؟ چه اقداماتی میکردید؟
- آیا این تصویر متفاوت از خودتان را دوست دارید؟
این تجربه خلاقانه را در ادامه به سایر نوشتههای خود اضافه کنید. تصویر جدیدی که دوست دارید را بر روی کاغذ و با کلمات بنویسید:
- با توجه به تحقیقاتتان، برای رسیدن به این تصویر جدید، نیاز دارید چهچیزی را در بخش افکار و هیجانات خود تغییر دهید؟
هر آن چه که میخواهید تغییر دهید را بنویسید و دقت کنید، با همان افکار و همان شرایط، اتفاق جدیدی در انتظار شما نخواهد بود و همان هیجانات قبلی را تجربه خواهید کرد. اگر شما دنیای خود، پیشفرضهایتان و آنچه میتوانید را تغییر ندهید، انتظار دارید چه کسی آنها را تغییر دهد؟
آن چه تمایل دارید تغییر دهید، عبارتی منفی و حذفی نباشد: مثلاً نوشتن عصبانی نشوم، کمکی نمیکند و تمرکز شما را روی بیشتر عصبانی شدن حفظ خواهد کرد. استفاده از عبارات ایجابی کارآمد است: مثلاً آرام بمانم، بتوانم با قدرت حرفم را بزنم، با وجود استرس فلان اقدام را انجام دهم.
به خودتان سخت نگیرید و برای بار بعدی که مسئله یا موضوع پیش خواهد آمد، روی تصویر دلخواه و جذاب جدیدتان تمرکز کنید و برنامه اقدام خود را برای تغییرهای کوچک اصلاح کنید.
البته اگر آماده باشید، احتمال دارد در یک حرکت، تحولی بزرگی را تجربه کنید. آیا تمایلش را دارید؟
نویسنده: افشین محمد
فرایندی که در این مقاله بدان اشاره کردم بخشی از متدی است که «اندرو برنستین» روانشناس آمریکایی و مدیر موسسهی انعطاف، آن را طراحی کرده است. با شرکت در دوره تابآوری و خاموش کردن استرس میتوانید در یک کوچینگ گروهی این ابزار را فرابگیرید و نحوهی خاموش کردن استرسهایتان را بیازمایید.