ثروتمند شدن در سه ثانیه!
رهیارها (کوچها) متخصصانی هستند که به شما برای تغییر کمک میکنند. هر رهیار (کوچ) ابزارهایی برای به چالش کشیدن ذهن شما دارد و یکی از ابزارهای قدرتمند من به عنوان یک رهیار (کوچ)، یک کارت بانکی جادویی است که در حساب آن میلیاردها تومان و گاهی هم میلیاردها دلار پول موجود است. لازم به ذکر است که همهی رهیارها (کوچهای حرفهای) ابزارهای کم و بیش مشابهی برای تغییر دیدگاه مراجع یا ایجاد شرایط ذهنی جدید و متفاوت دارند.
بسیاری از مراجعان و چه بسا اکثر انسانها، گزارههایی این چنینی در باب شادی مبتنی بر ثروت دارند:
اگر سرمایه داشتم، موفقتر بودم.
اگر ثروتمند بودم، شادتر بودم.
اگر پول داشتم، دیگر مشکلی نداشتم.
اگر سرمایه داشتم، میتوانستم ایدههایم را با موفقیت اجرا کنم.
اگر سرمایه داشتم، مانع بزرگ دیگری نداشتم.
از این دست باورهای عمیق در وجود همهی ما کم و بیش وجود دارد و آن کارت بانکی جادویی، بازی ذهنی رهیار (کوچ) برای به چالش کشیدن ذهن و دیدگاه مراجع است. اگر شما واقعاً چند برابر حد دلخواه و تصورتان پول داشتید…
فردا چه کار میکردید؟
زندگیتان چه تغییری میکرد؟
به زندگیتان چه تغییراتی میدادید؟
چه تصمیمهایی میگرفتید؟
چه اقدامهایی میکردید؟
تعمق دربارهی این بازی ذهنی و پاسخهایی که به پرسشهای بالا میدهید، اطلاعات زیادی دربارهی شما، آرزوهایتان، نحوهی تفکرتان و باورهای محرک و محدودکنندهتان دارد. قطعاً با این ابزار، نکات زیادی دربارهی خودتان یاد خواهید گرفت. پیشنهاد میکنم کمی به آن کارت بانکی فکر کنید و پاسخهایتان را بنویسید. کمی با این حال بمانید و با تصور چنین ثروتی زندگی کنید.
اگر پول داشتید…
کسب و کار خودتان را راه میانداختید؟
به خارج از کشور میرفتید؟
تحصیلات دانشگاهی را در برنامهی خود میگذاشتید؟
در شرکتهای بینالمللی کار میکردید؟
تفریح میکردید؟
و اگر همهی اینها و بیشتر از آن را داشتید، چه احساسی داشتید؟ آیا شاد و راضی بودید؟
برای اولین بار اتفاق جالبی در نخستین جلسهام با یکی از مراجعان افتاد: مردی جوان، در اوایل دههی چهارم زندگی، دارای مدرک کارشناسی ارشد از یکی از بهترین دانشگاههای دنیا، با سابقهی کار در شرکتهای بینالمللی و البته دارای کسب و کاری که پیش از تعطیل کردن آن، برای او سرمایهای ایجاد کرده بود که در افق ده سال بعد خودش هم دیده نمیشد! یک انسان باهوش، ثروتمند، قدرتمند و با تجربه روبروی من نشسته بود که نیازی به دریافت کارت بانکی مجازی من نداشت!
اما…
او شاد نبود! از تجربیاتش راضی بود اما به بیان خودش، “گم شده بود” و به دنبال گم شدهاش به چه درها نزده بود و به کجاها که نرفته بود و این جستجو برای معنا او را به جلسات کوچینگ آورده بود. او در واقعیتی زندگی کرده بود و میکرد که کارت بانکی چند ده میلیاردی من، مراجعان دیگر را در مجاز آن زندگی قرار میدهد.
در آن جلسه، نیازی به کارت بانکی نبود و جلسه سمت و سویی به عمق، هدف زندگی و چگونگی خلق آن داشت و مراجع قدمی کوچک به سمت بینش جدیدی که میخواست برداشت؛ اما درس بزرگتری برای من داشت.
واقعیت این است که ذهن ما، به دلایل علمی و تجربی متعدد، ساختاری اتوماتیک و مبتنی بر عادت دارد و نتایجی گاه بسیار درخشان برای ما ایجاد میکند و در بسیاری از موارد، موانع زیادی هم تولید میکند و ما در تاری که ذهنمان تنیده، گیر میافتیم.
جالبتر اینکه همین ذهن، قدرتمندترین ابزاری است که در اختیار ماست و دنیای بیرون ما را میسازد و آیندهی ما را میآفریند اما ما به جای عمیق شدن در درون ذهن خود و کارکرد آن، تنها به آرزوهای ناخودآگاه جمعیمان و خیالپردازی بسنده میکنیم. این ذهن، ما را از خودی که هستیم، به خودی که میخواهیم باشیم، میرساند. تمرکز بر ذهن و درک قدرت آن در رساندن ما به سرمنزل مقصود، فرایندی است که نیاز به صرف انرژی و بالا بردن خودآگاهی دارد.
ما دوست داریم آرزوهایمان به واقعیت بپیوندند اما چه بسا، یک روز زندگی پس از تحقق آرزوهایی که در ذهن ما هستند اما برای ما نیستند، غیر ممکن باشد. آنچه که برای خود ماست، برای ما تمامنشدنیتر از چیزی است که تصور میکنیم برای ما بوده است. محقق شدن یک آرزوی بزرگ، میتواند بینش ما نسبت به دنیا را دگرگون کند و چالشی عظیم برای ما ایجاد کند.
اکنون این کارت جادویی در اختیار شماست و گرفتن آن از من، سه ثانیه طول میکشد، شما بیش از حد تصورتان ثروتمندید، آرزوی بعدیتان چیست؟
نویسنده: افشین محمد (رهیار مدیران اجرایی)
فایل پی دی اف مقااله: ثروتمند شدن در سه ثانیه