۶ مرحله برای توسعه آگاهی حسی برای درکی فراتر از کلمات و عبارات.
شما از ذهن خود برای خواندن ذهن دیگران استفاده نمیکنید. شما ذهنها را بر اساس احساس قلبی خود مورد خوانش قرار میدهید.
برای شنیدن و درک کامل افراد، شما باید از واکنشهای حسی خود نیز به اندازه فرایندهای ذهنی خود آگاه باشید. با آگاهی حسی، شما میتوانید آنچه را که ورای کلام افراد نهان است، دریافت کنید و تشخیص دهید.
آگاهی شناختی
به احتمال زیاد شما بیشتر وقت خود را با استفاده از آگاهی شناختی خود صرف میکنید و به درک منطقی افراد اختصاص میدهید. شما با محدود کردن و تفسیر آنچه که میبینید و میشنوید افراد را درک کرده و حرفهای آنها را تفسیر میکنید. چنان که دکتر لیزا فلدمن برت و همکارانش یافتهاند، حتی با تمرین، دشوار است که با دقت حالتهای صورت افراد (Facial Expressions) را متوجه شد و به درستی تفسیر کرد.
در تعاملات نکات بسیار بیشتری از آنچه که مردم میگویند و به طور واضح بیان میکنند در جریان است.
آگاهی حسی
آگاهی حسی شامل یک نوع آگاهی درونی از واکنشهای شما در یک مکالمه است. واکنشهای شما ممکن است، در پاسخ به آنچه به شما میگویند، باشد. شما همچنین ممکن است به آنچه که به طور فعال و در قالب انرژی از مردم و جهان اطراف خود دریافت میکنید، واکنش نشان دهید.
شما میتوانید خواستهها، احساسات، ناامیدیها، نیازها، امیدها و شک و تردید افرادی که با آنها در ارتباط هستید، را زمانی که آنها نمیخواهند یا نمیتوانند این تجربیات را بیان کنند، درک کنید. این مساله مستلزم این است که به سه مرکز پردازش سیستم عصبی خود دسترسی داشته باشید: مغز، قلب و حس درونی.
شجاعت حساس بودن
حساس بودن به معنی ضعف و ضعیف بودن نیست. این بدان معنی است که شما از آنچه در اطرافتان میگذرد، از نظر حسی آگاهی دارید و زمانی که افراد درگیر، ناراحت یا تحریک شدهاند، میتوانید احساس کنید. اکثر مردم ادعا میکنند حیوانات خانگیشان دارای این رادار عجیب هستند که آنها را قادر به درک نیازهای عاطفی اعضای خانواده میسازد و حتی از اتاق دیگر میتوانند احساس صاحب خود را حس کرده و نزد او بیایند. این پدیده توانایی درک ارتعاشات ناشی از احساسات است.
شما به احتمال زیاد بخشی از احساسات خود را به عنوان روحیات کودکی مشابه یک تهدید در نظر گرفته و آنها را قطع کردهاید. آیا به شما گفته شده: “شما نباید مسایل را شخصی کنید” یا “شما خیلی حساس هستید و باید محکمتر بشوید”؟
هنگامی که اجازه نمیدهید افراد حس شما را درک کنند، دیگران و خودتان را به طور کامل تجربه نمیکنید. در چنین شرایطی شما هم از نظر درونی و هم از نظر بیرونی با خودتان قطع ارتباط کردهاید. در این وضعیت شما به نوعی دیواری بین خودتان و افرادی که با آنها در ارتباط هستید، کشیدهاید.
اغلب از من پرسیده میشود که آیا توجه به احساسات و ورود به ورطه احساس به خصوص در محل کار خطرناک است؟ این افراد میگویند: “برای من دشوار است که نشان دهم از لحاظ احساسی تحت تأثیر موضوعی قرار گرفتهام و قطعاً نمیتوانم به دیگران اجازه دهم که با احساسات خود مرا تحت تاثیر قرار دهند” دنیای کسب و کار پر از شعارهای فریبندهای است که اعلام میکنند “فقط افراد پوست کلفت دوام میآورند”
هنگامی که شما به خودتان اجازه میدهید که احساسی باشید و عمیقتر احساس کنید و همدلی بیشتری با دیگران داشته باشید، بیشتر قادر به ایجاد تفاوتهای معنیدار در کارتان خواهید بود.
همدلی به این معنی نیست که در احساسات و رویاهای مردم گیر کنید، بین همدلی و همدردی تفاوت وجود دارد. همدلی، درک دیگران است. همدردی جذب احساسات دیگران و یا نسبت دادن آنها به خود و یا تلاش برای به حداقل رساندن آنهاست، که در نتیجه نه شما و نه فرد مقابلتان موضوع را احساس نکنید.
همدلی نشان میدهد که شما آنچه را دیگران تجربه میکنند، درک میکنید و تجربه آنها را بدون قضاوت قبول میکنید. وقتی مردم احساس امنیت میکنند تا خودشان را بیان کنند، میتوانند سریعتر به سمت اکتشاف و اقدام حرکت کنند.
با بالا بردن آگاهی حسیتان، شما به مردم کمک میکنید که حس کنند دیده میشوند، پذیرفته میشوند و ارزش دارند. همدلی شما امیدبخش است.
برای شروع، شما باید حساس بودن را به شکل یک نقطه قوت ببینید. این یک تغییر در دیدگاه نیاز دارد نه یک تغییر در شخصیت.
۶ مرحله برای ایجاد آگاهی حسی در گفتگو:
۱- در درون و بیرون آرام و ساکت باشید.
وقتی شما جریان تفکر خود و صدای ذهنی خود را ساکت میکنید، ذهن خود را آرام نموده و کانالهای حسی خود را پاکسازی مینمایید.
۲- همان گونه که با مغز خود میشنوید، با قلب و دل خود هم گوش دهید.
قبل از مکالمهتان، به یاد بیاورید که شما بابت چه چیزهایی عمیقاً سپاسگزار هستید، تا بتوانید قلب خود را بگشایید، سپس در حالی که تنفس عمیق و شکمی دارید، زمانی را به خاطر آورید که شجاعانه صحبت کردهاید و احساسات خود را بروز دادهاید و به رغم ترسهایتان، حس درونی خود را بیان کردهاید. شما میتوانید در این صفحه یک تجسم بصری ساده در مورد چگونگی باز کردن هر سه مرکز پردازش سیستم عصبی خود – مغز، قلب و حس درونی خود پیدا کنید.
۳- از خودتان بپرسید که چه احساسی دارید.
احساسات شما بخشی از بازتاب احساسی است که طرف مقابل شما احساس میکند. شما ممکن است مجبور شوید یاد بگیرید که چگونه، واکنشهای عاطفی خود را، از آنچه که از دیگران حس میکنید، تشخیص دهید و تفاوت بین این دو را متوجه شوید. برای کمک به یادگیری این مهارت، از این تمرین آگاهی هیجانی استفاده کنید: به زمانی فکر کنید که از احساساتی که درک میکنید معذب هستید، ببینید که آیا میتوانید قضاوت خود را با فعال کردن کنجکاوی خود آزاد کنید. عضلات و تنفس خود را آرام کنید. در این لحظه بیشتر از خودتان به طرف مقابلتان توجه کنید.
۴- غریزهتان را بیازمایید.
وقتی حسی را در قلب یا وجود خود احساس میکنید، آنچه را که فکر میکنید احساس میکنید، مثل احساس خشم، سرخوردگی، غم و اندوه را به اشتراک بگذارید. پاسخ طرف مقابل خود را قبول کنید چه با شما موافق باشند و چه نه. اگر حستان اشتباه باشد میتواند به آنها کمک کند تا احساسات و تمایلات خود را برای اقدام شناسایی کنند. آرام باشید و در برابر پاسخ یا واکنش آنها صبور باشید؛ آنها ممکن است به وقت و فضا برای فکر کردن درباره آنچه که احساس میکنند، نیاز داشته باشند. تفکر آنها را قطع نکنید تا آنها احساس بهتری داشته باشند. موضوع را بپذیرید و به گوش دادن بازگردید، اگر آنها میگویند که نمیخواهند در مورد آن صحبت کنند، حرف آنها را قبول کنید.
۵- از خودتان انتقاد نکنید.
اگر خودتان را به خاطر کاملاً آگاه نبودن سرزنش کنید، ارتباط شما با فرد مقابلتان قطع خواهد شد.
۶- با متانت به ارتباط پایان دهید.
از فرد مقابل بپرسید که آیا برای اقدام رو به جلو به چیزی نیاز دارند یا نه. میتوانید بپرسید که آیا آنها میخواهند راه حلهای ممکن را بررسی کنند؟ اگر نه، از آنها تشکر کنید که با شما به اشتراک گذاشتهاند.
من میدانم گفتن این موارد آسانتر از انجام دادنش است. توجه کامل به هیجاناتی که احساس میکنید و یا دریافت میکنید میتواند دردناک، ترسناک یا ناراحتکننده باشد. برای حفظ این ارتباط، قدرت حقیقی نیاز است.
اکثر مردم میخواهند احساس دیده شدن، فهمیده شدن، ارزشمند بودن بکنند، خصوصاً هنگامی که از نظر احساسی در تعارضی درونی درگیر باشند. هنگامی که شما، چیزی را که با قلب و حس درونی خود میشنوید و درک میکنید را با آنها به اشتراک میگذارید، ممکن است از شما به خاطر توجه عمیقتان قدردانی کنند.
همه ما توانایی خواندن ذهنها را داریم. فقط به صبر و اعتماد نیاز داریم تا آنچه را که میخوانیم باور کنیم.
ترجمه: افشین محمد