عبارت مدیران و یادگیری چه چیزی در ذهن شما می آورد؟
وقتی مدیران از نردبان سازمانی بالا رفته و راهبری عملیات در مقیاس بالا و پیچیدگی بیشتر را برعهده میگیرند، یک نکته قطعی است: آنها با ابهام بیشتری، تغییرات ناگهانی بیشتر و درخواستهای بیشتر از جانب تیمهایشان برای ارائه یک چشمانداز یکپارچه و امیدوارکننده برای سفرِ پیش رو و معنای آن مواجه هستند.
وقتی مدیران اجرایی رشد و توسعه میکنند باید ماهیچههای شناختی تازهای را آموزش بدهند، منابع بیشتری را به کار بندند و بیش از پیش سازگار و انعطافپذیر باشند. شاخصهای پتانسیل آنها برای اینکار چیست، و کُوچ برای مراجع خود در این راستا باید چه دستورالعملی در پیش گیرد؟
کورن فِری— شرکت اجرایی پیشگام در زمینه جستجو و استعدادیابی— براساس دادههای حدود یک میلیون مدیر اجرایی دریافته که در این میان پنج فاکتور از همه مهمتر هستند:
- چالاکی ذهنی: تفکر نقادانه برای نفوذ به درون مشکلات پیچیده و توسعه احتمالات از طریق ایجاد ارتباطات تازه؛
- چالاکی ارتباطی: شناخت افراد دیگر و برقراری ارتباط با آنها و همچنین موقعیتهای سخت برای کنترل عملکرد جمعی و تقویت آن؛
- چالاکی در تغییر: لذت بردن از تجربه، کنجکاو بودن و برخورد کارآمد با ناخوشایندی تغییر؛
- چالاکی در نتایج: دستیابی به نتایج در موقعیتهایی که برای اولین بار پیش آمدهاند از طریق الهام بخشیدن به تیمها و حضور فیزیکی که باعث ایجاد اعتماد بهنفس در خودشان و دیگران میشود؛
- خودآگاهی: تأمل کردن درباره خود و شناخت خود؛ درک توانمندیهای خود و تأثیر آن بر روی دیگران.
پرورش و توسعه چالاکی در یادگیری همان کلید باز کردن قفل کارآیی و شایستگی مراجع شما برای تطبیق و سازگاری است. بدین معنی که “وقتی نمیدانید باید چکار کنید، بدانید باید چکار کنید”. تحقیقات نشان دادهاند که چالاکی یادگیری یک شاخص قابل اعتماد برای پتانسیل راهبری است، زیرا افرادی که در یادگیری چالاک هستند خیلی خوب میتوانند از تجربیات خود، اطلاعات جذب کرده و بعد از آنها برای جهتیابی در موقعیتهای ناآشنا استفاده کنند.
بسته به بستری که در آن کوچ میکنید اگر مراجع چالاکی خود در یادگیری را شناخته و فعالانه آن را توسعه دهد، به نفع او خواهد بود و اولین گام برای این کار در پیش گرفتن یک برنامه چالاکی با کمک منابع درون شرکتی یا آنلاین است.
در عصر تغییر، راهبران لازم است که نسبت به تغییر از دیگران چالاکتر باشند. سازگاری با استراتژیهای جدید کسب و کار، کار کردن در میان فرهنگهای مختلف، معامله و برخورد با تیمهای موقت مجازی و انجام وظایف جدید، همه میخواهند راهبرانی انعطافپذیر و چابک باشند؛ اما “چالاکی به چه معنی است؟ آیا برخی از راهبران در این مورد نسبت به دیگران بهتر هستند و اگر چنین است، آنها چگونه به این موقعیت دست پیدا کردهاند؟
محققان در مرکز CCL@ برای راهبری خلاق و کالج معلمان، در دانشگاه کلمبیا این سؤالات را مورد بررسی قرار دادهاند و نتایج مهمی را برای راهبرانی که مایل به پیشرفت در دوران آشفته امروز هستند را بررسی میکنند. در این مقاله چهچیزی خواهید آموخت؟
- نوآوری: آنها نگران وضعیت موجود نیستند.
- اجرا: آنها در مواجهه با مشکلات آرام هستند.
- بازتاب: آنها برای بازتاب تجربیاتشان زمان صرف میکنند.
- ریسک: آنها به صورت هدفمند خود را در معرض شرایط چالشبرانگیزی قرار میدهند.
- دفاع: آنها به سادگی برای یادگیری آماده هستند و در برابر وسوسه مقاومت میکنند تا بتوانند آماده رویارویی با سختیها بشوند.
از این پنج جنبه چالاکی یادگیری، راهبران بهطور مداوم گزارش میدهند که ریسکپذیری از دشوارترین قوانینی است که در سازمانشان به تصویب درآمده است.
یادگیری چالاکی اشخاص را سوق میدهد تا بیشتر اجتماعی، خلاق، متمرکز و انعطافپذیر باشند. آنها کمتر علاقه دارند تا دیگران را تغییر دهند و از اینکه هنجارها را به چالش بکشند ترسی ندارند.
رفتار افرادی که در یادگیری چالاک هستند، برای دیگران حائز اهمیت است؛ به نظر میرسد مدیران برای کسانی که حالت دفاعی کمتری دارند (انعطافپذیرتر هستند) و برای دریافت بازخورد باز و آمادهاند ارزش بیشتری قائل هستند. در همردهها و همکاران و گزارشهای مستقیم حاکی از آن است که کسانی که بیشتر بازتابدهنده و مایل به تغییر هستند نیز از ارزش بیشتری برخوردارند.
چالاکی یادگیری چیست؟
یکی از ویژگیهای ضروری راهبری این است که توانایی باز کردن راه های جدید تفکر و تداوم یادگیری داشته باشند. ما مدتهای طولانی است که میدانیم که تفاوت عمده بین افراد موفق و کسانی که مشاغل خود را از دست میدهند، توانایی آنها در ایجاد معنا از تجربیاتشان است. تحقیق CCL به ما نشان میدهد راهبرانی که حاضر به رها کردن الگوهای رفتاری خود و یا کسانی که نکات ظریف و دقیق موجود را در شرایط مختلف تشخیص نمیدهند غالباً به سمت خارج شدن از صف رهبری قرار میگیرند در حالیکه راهبران موفق به توسعه شغلشان ادامه میدهند. ما اکنون میدانیم که این راهبران موفق در یادگیری چالاک هستند؛ به عبارت دیگر، آنها آمادگی و توانایی یادگیری را در طول دورههای کاری خود، اگر نه در طول زندگی خود نشان میدهند.
این درک باعث ایجاد یک انقلاب در چگونگی مشاهده پتانسیل راهبری میشود. در گذشته، ما سعی کردهایم پتانسیل فردی برای موفقیتهای آینده را به طور انحصاری پیشبینی کنیم و براساس عملکرد گذشته، مهارتها و تواناییها را نشان دهیم. با این حال، این رویکرد ذاتاً اشکال دارد. تحقیقات نشان میدهد که رفتارهای متفاوت اساساً در سطوح سازمانی مورد نیاز هستند و رفتارهایی که در یک سطح مؤثر هستند، لزوماً به موفقیت در آینده نمیانجامند. علاوه بر این، میزان تغییر در سازمانها بیشتر از همیشه است؛ بنابراین راهبران دائماً نیاز به انطباق دارند. در هنگام بحث در مورد مسئله بالقوه در بلندمدت، مجموعه مهارتهای فردی در حال حاضر از اهمیت ثانویه برای توانایی آنها در یادگیری دانش، مهارتها و رفتارهای جدید برخوردار است، آنچه آنها را قادر میسازد تا به چالشهای آینده پاسخ دهند. در نتیجه، تمرکز ما باید در جهت پیدا کردن و توسعه افرادی باشد که بهطور مداوم قادر به رها کردن مهارتها، دیدگاهها و ایدههایی هستند که دیگر کارآمد نیست و مشتاق هستند که موارد جدید و کارآمد را یاد بگیرند.
اگر چه درک ما از چالاکی یادگیری در حال رشد است، تحقیقات همچنان در دوره نخستین است و همچنان بلوغ و رشد کافی را ندارد و نیاز به کار بیشتری در این زمینه وجود دارد که انجام پذیرد. ضروری است که ما مفهوم تکامل یافتن را درک کنیم و به دنبال وضوح بیشتری در مورد آنچه چالاکی یادگیری، چگونگی اندازهگیری آن و آنچه که افراد یادگیرنده انجام میدهند، باشیم تا متوجه شویم چه چیزی آن ها را از دیگران متفاوت میسازد. در نهایت، این کار کمک خواهد کرد که تمرین کنندگان ارزیابی بهتر، انتخاب و توسعه استعداد بالقوه خود از میان سازمان خودشان را داشته باشند. و از طریق درک بهتر رفتارهای یادگیرنده، افراد میتوانند پتانسیل راهبری خود را در همه زمینهها آزاد سازند.
منبع:
https://www.ccl.org/wp-content/uploads/2015/04/LearningAgility.pdf