هر کوچ حرفهای (رهیار)، به واسطه آموزشهایی که دیده و تجربیاتش در جلسات کوچینگ، با مفهوم “حضور” در کوچینگ آشناست. مستقل از رابطهی کوچ با مراجع، هر رابطه انسانی که یکی از طرفین در آن حضور کاملی ندارد – به معنای این که تمرکز و توجه و حواس او به طور کامل در رابطه نیست- آن رابطه کارآمدیِ لازم را نخواهد داشت.
حضور کامل در جلسات کوچینگ، به معنای وجود فضایی است که هر دو طرف بتوانند به صورت عمیق و بدون حواسپرتی به یکدیگر گوش دهند و ارتباط برقرار کنند. در کوچینگ، این حضور نه تنها به کوچ کمک میکند که مراجع را بهتر درک کند و به نیازهای او پاسخ دهد، بلکه به مراجع نیز این فرصت را میدهد که خود را بهتر بشناسد و در مسیر رشد و تحول قدم بردارد. بنابراین، حفظ این حضور و تقویت آن از اهمیت بالایی برخوردار است و نیازمند تمرین، خودآگاهی و تلاش مستمر است.
در نظر بگیرید که با همکاری جلسه داریم ولی در ذهنمان مکالمات و دغدغههای دیگری مطرح است، یا با فرزندمان صحبت میکنیم اما همزمان در حال وبگردی هم هستیم یا مقابل آن، صدها مثال دیگر که من و شما در سمتی از مکالمه قرار داشتهایم که طرف مقابل حضور نداشته و ما تجربه ناخوشایندی از شنیده نشدن، درک نشدن، مهم نبودن، در اولویت نبودن و … را داشتهایم.
این مسأله در یک رابطهی حرفهای (اینجا منظور رابطه کوچینگی است) که قرار است برای مراجعهکننده، دستاوردی خارقالعاده، ورای سطح فعلی آگاهی و کارآمدی او داشته باشد، اهمیتی بیش از پیش داشته و نبود آن، به کل فرایند آسیب میزند. از آن مهمتر نشانهی عدم تعهد حرفهای کوچ است. کوچی که در جلسه “حضور” نداشته باشد به این معنی است که در جلسه حاضر نیست. پس، خدمتی که قصدِ ارائه آنرا دارد، از کیفیت مناسبی برخوردار نخواهد بود.
حضور چیست؟
از دید من حضور یعنی مشاهدهگری فعالِ جریان زیستن لحظاتِ فرد دیگر (اینجا منظور مراجع است). این جریان؛ شامل احساسات، مکالمات، افکار، هیجانات و هر آنچه که مراجع وارد گفتگوی کوچینگی میکند، میباشد. هنر کوچ در این است که در این مشاهدهگری اثری روی جریانِ زیستن دیگری (اینجا منظور مراجع است) نگذارد. در واقع، اثری براساس عاملیت و فکر و احساس خود بر این جریان نگذارد. فعال بودن در این مشاهدهگری به کوچ دسترسی میدهد که کنجکاو، متمرکز و همدل در راستای کلام مراجع بماند. ساختار جلسه و پرسش یا بازخورد یا پاسخ متناسب با کلام مراجع را راهبری کند. درست مانند نگاه کردن به جریان یک رود، بدون بستن یا تغییر مسیر یا حتی داشتن نظری درباره آنچه جاری است و بستری که جاری است، اینکه از کجا آمده و به کجا میرود.
هر چیزی که به جلسه، مراجع و یادگیری او مرتبط نباشد و توجه و تمرکز را به خود جلب کند، “حضور” کوچ را کم میکند و او را درگیر مشاهدهی چیزی غیر از جریان زیست لحظاتِ “دیگری” خواهد کرد. ما به عنوان کوچ همیشه در حضور کامل نیستیم و به گمانم تمرین اصلی ما این است که همزمان که در جلسه حضور داریم، به خودمان نیز آگاه باشیم و بتوانیم با خودمشاهدهگری بر “حاضر بودن” کامل خود نظارت کنیم. این گونه میتوانیم درک کنیم که چرا، چگونه، با چه کسی و برای چه موضوعاتی حضور ما کمرنگ میشود.
به این ترتیب، میتوانیم با شناخت دقیقتر از الگوهای رفتاری و واکنشهای خود، در لحظات حساس و چالشبرانگیز، به جای واکنشهای ناخودآگاه، به صورت آگاهانه و با تمرکز کامل عمل کنیم. این خودآگاهی و نظارت بر حضور، به ما این امکان را میدهد که نه تنها به نیازهای “دیگری” توجه کنیم، بلکه از احساسات و افکار خود نیز غافل نشویم و در نهایت بتوانیم به عنوان یک کوچ موثرتر و همدلتر در جلسه حاضر باشیم. این روند، نه تنها به بهبود کیفیت جلسات کوچینگ کمک میکند، بلکه به رشد فردی ما نیز منجر خواهد شد.
یک کوچ، هیچ گاه نمیتواند با همه افراد، همه موضوعات، و در هر شرایطی با “حضور” کامل کوچینگ انجام دهد. حرفهای شدنِ کوچ، در طی سفر کوچینگی او صرفاً با افزایش جلسات اتفاق نمیافتد، بلکه با ارزیابی جلسات و عملکرد خود، دریافت بازخورد از مراجعان و چه بسا همراه با منتور و سوپروایزر با تأمل بر عملکرد خود در جلسات و قراردادهای کوچینگی اتفاق میافتد. جایی که شناخت عمیقتری از خود پیدا کرده و میتوانیم عملکردی بهتر داشته باشیم و خدمتی ارزندهتر ارائه دهیم.
◊ یکی از وضعیتهایی که حضور کوچ را تحت تأثیر قرار میدهد، نیازمند بودن کوچ است. نیازمند بودن کوچ به هر شکل، مانع “حضور” کامل است. نیاز کوچ به معنی در خدمت خود بودن، حال آن که کوچینگ به معنای در خدمت دیگری بودن است. این نیازمندی، تنوع زیادی دارد که شامل مواردی از این دست میشود: نیاز به دریافت تأیید از مراجع، نیاز به حس ارزشمند بودن، نیاز به نتیجه دادن جلسه، نیاز سرعت دادن در جهت دریافت نتیجه، نیاز به حفظ ساختاری از پیش تعیین شده، نیازهای فیزیکی مانند تشنگی و گرسنگی، نیاز به پیشبینی و نبود ابهام و … .
- آیا شما نیازمندیهایی دارید که بر نوع بودن شما اثر میگذارد؟
- شما را درگیر استرس یا اضطراب یا خشم میکند؟
مواردی را که در جلساتتان درگیر این نیازمندی شدهاید را در خودتان پیدا کنید و در مورد آنها در جلسات کوچینگ خود با کوچتان کار کنید. این موارد را میتوان به جلسات منتورینگ یا سوپرویژن نیز برد.
◊دومین سرفصلی که حضور کوچ را مختل میکند، موضوعات حساس برای کوچ هستند. همه ما نسبت به برخی موضوعات حساسیت داریم. مثلاً شاید وقتی انسانی میخواهد رابطهای را به پایان برساند (شراکت یا رابطه عاطفی) ما تحت تأثیر قرار بگیریم و درگیر هیجاناتی شویم. یا شاید وقتی موضوعاتی مذهبی یا اخلاقی وارد فضای جلسات میشوند، حالت تدافعی یا پیشفرضهای ما بروز کنند.
- روی چه موضوعاتی حساس هستید؟
- چه موضوعاتی در ذهن شما پروندهای باز دارند؟
- اگر این موضوعات در جلسه مطرح شوند، چگونه میتوانید عملکرد و حضور کوچینگی خود را بالا ببرید؟
- چه موضوعاتی برای شما چنان پررنگ و حساس هستند که دربارهی آنها کوچینگ انجام نخواهید داد؟
◊سومین سرفصلی که حضور کوچ را تحت تاثیر قرار میدهد، افرادی هستند که به شکلی ناخودآگاه میتوانند او را تحت تأثیر قرار دهند.
یکی از مراجعان من کوچی حرفهای بود که از سمتِ افرادی که قدرت و یا موقعیت اجتماعی بالاتری داشتند، تحت تأثیر قرار میگرفت. این مسأله کیفیت “حضور” او را در جلسات پایین میآورد. شاید فردی که سن و تجربهاش از شما خیلی بالاتر یا خیلی پایینتر باشد، در شما احساسات حمایتگرانه یا حمایتطلبانه را بیدار کند. شاید نوع بودن مراجعی شما را به یاد والدینتان یا فردی بیندازد که با او رابطهی پرچالش یا ناکامل دارید. ناخودآگاه ما بسیار سریع و قدرتمند عمل میکند و به همین سبب خودآگاهی و خودمشاهدهگری ما در جلسات و بعد از جلسات و دریافت بازخورد به ما کمک میکند که نشانههای ضروری برای درک شرایط حساس را شناسایی کنیم و برای مواجهه با آن برنامه و آمادگی داشته باشیم.
- آیا جلسات کوچینگی داشتهاید که بنا به شرایطی که گفته شد یا حتی شرایط خاص دیگری از این قبیل، آن جلسه یا جلسات خوب پیش نرفته است؟
- اگر کسی همسن شما و بسیار موفقتر یا بسیار گرفتارتر از شما باشد، ذهنیتی درباره او پیدا میکنید؟
- اگر کسی شبیه فردی باشد که او را میشناسید و ذهنتان از این شباهت تأثیر بگیرد، چه میکنید؟
همانطور که پیشتر گفته شد، حضور مؤثر کوچ در جلسات کوچینگ فردی از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا این حضور میتواند تأثیر عمیقی بر نتایج و موفقیت مراجع داشته باشد. از دلایل اهمیت حضور مؤثر میتوان به ایجاد ارتباط عمیق و همدلانه، شنیدن فعال و دقیق، هدایت و پرسیدن سوالات قدرتمند، ایجاد انگیزه و حمایت، توجه به پیشرفت و ارزیابی منظم و ایجاد تعهد و پیگیری اشاره کرد.
موضوعات و سرفصلهای زیادی هستند که میتوانند حضور کوچ را کمرنگ یا مختل کنند و ما به عنوان کوچ در طول سفر کوچینگی خود در جلساتی از حضور کوچینگی متناسب خارج خواهیم شد و هر بار میتوانیم با آگاهی و یادگیری، درسی از این فرایند برداشته و به سمت بهتر شدن قدم برداریم.
نویسنده: افشین محمد