حفظ و نگهداری از نیروی انسانی، یکی از رموز موفقیت، بقا و سلامت هر کسبوکاری است. مدیران اثربخش بر این باورند که نگهداشت کارکنان نمونه باعث رضایت مشتریان و افزایش فروش محصولات، رضایت از کسبوکار، شادی و برنامهریزی مؤثر و یادگیری و دانش در سازمان میشود.
چرا حفظ و نگهداشت نیروی انسانی مهم است؟
حفظ و نگهداشت منابع انسانی دارای اهمیت است زیرا از دست دادن کارکنان کلیدی هزینه زیادی را بر سازمان تحمیل میکند و مسائلی همچون عدم اطمینان سایر همکاران، تحمیل بار اضافی بر آنها تا زمان آمدن نیروی جدید، صرف زمان برای درخواست، استخدام و آموزش کارمند جدید را به همراه دارد. علاوه بر موارد مذکور، حفاظت از نیروی انسانی سازمان نتایج زیر را هم به همراه دارد:
۱. فروش بیشتر محصولات
۲. رضایتمندی نیروی کار
۳. رضایتمندی مشتریان
۴. برنامهریزی مؤثر
۵. رسیدن به اهداف سازمانی
هیچ سازمانی نمیتواند در تلاطم سختیهای کسبوکار با ترک دائمی کارکنانش جان سالم به در ببرد. داشتن کارمندان سختکوش و متعهد شرطی لازم برای رسیدن به اهداف سازمانی است. از همین رو است که تمرکز بر این نیروها و حفظ و نگهداشت منابع انسانی بسیار مهم و حیاتی است.
تیم منابع انسانی در این میان نقش بسیار مهمی دارد. دپارتمان منابع انسانی مسئول ایجاد کارهایی مثل آموزش کارکنان، در نظر گرفتن پاداش و سایر مشوقها، بهبود استراتژیهای ابقای کارکنان و بهبود محیط کار است. اجازه دهید کمی درباره نقش گروه منابع انسانی در سازمانها با جزئیات بیشتری صحبت کنیم:
بخش منابع انسانی باید در هرگونه ترک محل کار، مداخله کند.
همیشه برای ترک محل کار دلیل یا دلایلی وجود دارد و پیدا کردن این دلیل، وظیفه بخش منابع انسانی سازمان است. دلایل بسیاری میتواند در این زمینه تأثیرگذار باشد، دلایلی مثل دوستنداشتن محیط کار، نارضایتی از پرداخت، نبود فرصتهای شغلی و رشد، تعارض با سایر کارکنان و سرپرستان و مانند آن. تیم منابع انسانی باید در این زمینه مداخله کند و مسائل را حل کند تا بتواند کارکنان را حفظ کند.
امکان آموزشهای مناسب برای کارکنان را فراهم آورد.
معمولاً علت اصلی عدم موفقیت یک کارمند در محیط کار، نداشتن آموزشهای مناسب است. تیم منابع انسانی باید مطمئن شود که آموزشهای لازم برای کارکنان فراهم شده است و به آنها قدرت لازم برای انجام درست کارها را میدهد. کارکنان باید همیشه ابزارهای لازم برای عملکرد بهینه را داشته باشند. ضروری است برای حفظ و نگهداشت کارکنان به آنها آموزشهای لازم داده شود.
پیشرفت حرفهای و گرفتن ترفیع برای هر کارمندی بخشی مهم از روند کاری او است. باید فرصتهای جدید و وظایف چالشبرانگیز بیشتری برای کارکنان ایجاد شود، زمانی که این فرصتها برای کارکنان در سازمان فراهم شود، آنها هرگز تمایل به ترک محل کار نخواهند داشت.
مسائل و مشکلاتشان به بحث گذاشته شود.
همه کارکنان بهنوعی از مشکلات موجود در محل کار خود، مثل مسائل مربوط به حضوروغیاب یا تعارض با سرپرست و همکاران شاکی هستند. دپارتمان منابع انسانی باید ارتباطی روشن و مستقیم با کارکنان برای حل مشکل آنها داشته باشد. پس از شناسایی مشکلات، ضروری است که اقداماتی برای رفع مشکل و ریشه مسائل انجام شود.
کارکنان مناسب انتخاب شوند.
هر کارمندی باید مسئولیتها و اعمالی را بپذیرد که متناسب با علایق و تخصصهای او است. هرزمان که یک شخص مناسب، کاری را انجام دهد که متناسب با او، چه به لحاظ علاقه و چه به لحاظ تخصص نیست، طبیعی است که علاقهای به جایگاه شغلی خود نشان ندهد و به دنبال روشهایی باشد که جایگزینی برای آن پیدا کند.
انگیزه لازم به کارکنان داده شود.
کارکنان باید باانگیزه و پرشور باشند به طرزی که بتوانند بیشترین نیرویشان را به کار بگیرند. کارکنان باانگیزه برای بالا رفتن بهرهوری و به دست آوردن نتایج بهتر تلاش میکنند. کارکنانی که انگیزه لازم را در محیط کار ندارد، سعی میکند علاقه شخصی خود را در جایی دیگر پیدا کند؛ بنابراین انگیزه دادن به کارکنان برای حفظ و نگهداشت منابع انسانی، امری ضروری است.
عملکرد آنها را مورد بازبینی قرار دهید.
زمانی که به کارکنان، وظایفی یکنواخت داده میشود و فرصت هیچگونه رشد و یادگیری در کار آنها وجود ندارد، آنها خسته و دلمرده میشوند و به دنبال کار دیگری میروند. برای حفظ و نگهداشت منابع انسانی باید از تغییرات شغلی بهتناسب استفاده کرد.
ده نکته برای حفظ سرمایههای انسانی
این ده نکته را برای حفاظت از بهترین کارکنانتان استفاده کنید. این نکتههای حفظ و نگهداشت منابع انسانی به شما کمک میکند تا مانع ترک بهترین کارمندان خود از محل کار شوید. اگر این ده مورد در محیط کار شما وجود داشته باشد، احتمال بسیار ضعیفی برای از دست دادن کارمندانتان دارید.
۱. اطمینان حاصل کنید که کارمندان، انتظارات شما از خود را بهخوبی میدانند. همه اندیشمندان مدیریت از فردیناند فورنیز تا مارکوس باکینگهام و کرت کافمن، متفقالقول هستند که تغییر دائمی توقعات از کارکنان، موجب استرسهای فزاینده است. یک چهارچوب کاری مشخص فراهم کنید که در آن همه افراد بهخوبی توقعات از خودشان را بدانند.
نظارت یا مدیریت کیفی داشته باشید. بیشتر افراد، سازمانها را به خاطر مدیران و سرپرستان آنها ترک میکنند نه به خاطر وظایفی که انجام میدهند. بیشترین شکایتهای کارکنان به بخشهای زیر برمیگردد:
نبود شفافیت درباره انتظارات
نبود شفافیت درباره دریافتی احتمالی
نبود بازخورد درباره عملکرد
عدم موفقیت در رسیدن به زمانهای مشخصشده
عدم موفقیت در تهیه چارچوبی که کارکنان درون آن موفق عمل کنند
۳. برای کارکنانتان پلتفرمی ایجاد کنید تا بتوانند درباره افکار و ذهنیاتشان در آن آزادانه حرف بزنند. آیا سازمان شما خواستار ایدههای جدید است و محیطی را فراهم کرده که افراد در آن بتوانند بهراحتی در آن بازخورد بدهند؟ اگر چنین است، کارکنان باید بتوانند ایدههایشان را تبادل کنند و احساس بدی از نقد کردن و تعهد به بهبود مداوم نداشته باشد.
۴. به کارکنان اجازه دهید تا از مهارتها و استعدادهای خود استفاده کنند. یک کارمند باانگیزه تمایل به مشارکت در بخشهایی حتی خارج از شرح وظایف خود دارد. برای شروع خوب است زمان بگذارید و درباره مهارتها، استعدادها و تجربههای حال و گذشته کارکنان خود بیاموزید و سپس از آنها استفاده کنید.
۵. رفتاری عادلانه و منصفانه داشته باشید. اگر بالاترین کمیسیون را به نماینده فروش جدید خودتان میدهید، بدون شک سایر اعضا احساس بدی خواهند داشت. اگر به کارمند تازه استخدامشده بدون توجه به سایر کارکنان ارشدتر، ترفیع میدهید، حتماً در آنها احساسی از خشم و انزجار ایجاد میکنید.
البته حقوق هم اهمیت دارد. اگر یک کارمند با داشتن سه سال تجربه کاری مثلاً یک میلیون تومان افزایش حقوق میگیرد و کارمندان ارشدتر تنها ۶۰۰ هزار تومان افزایش حقوق میگیرند، بدون شک روحیه کارکنان ارشدتر تضعیف میشود، حتی اگر فرد موردنظر شایسته این افزایش حقوق باشد. تشخیص دهید که تصمیمات چه تأثیری بر دیگر کارکنان دارد.
۶. ابزارها و تکنولوژی، زمان و آموزش باید بهترین رفیق شما باشد. زمانی که یک کارمند در کار شکست میخورد، از خودتان بپرسید که آیا این سیستمِ کاری است که موجب چنین شکستی میشود یا خیر؟ کارکنان باید ابزارهای ضروری برای انجام دادن کارهای خود به نحو احسن را داشته باشند؛ در غیر این صورت به دنبال شغلی دیگر در سازمانی دیگر میروند که بتواند ابزارهای موفقیت آنها را فراهم کند.
۷. به یاد داشته باشید که کارمندان نمونه میخواهند یاد بگیرند و رشد کنند؛ تا زمانی که نتوانند فرصتهای جدید را امتحان کنند، کارهای چالشبرانگیزی بر عهده بگیرند، در سمینارهای مرتبط شرکت کنند و مانند آن، بهتدریج راکد میشوند. باید به کارمندانِ باارزش فرصتهای رشد داده شود تا پتانسیلهای درونی خود را به واقعیت نزدیک کند.
۸. مطمئن شوید که مدیریت ارشد از حضور هر کارمندی مطلع است. این مورد، یعنی بیاعتنایی به کارکنان، یکی از رایجترین شکایتها، هنگام خروج از یک سازمان است. حتی مدیر سازمان هم باید زمان بگذارد و با کارکنان ملاقات داشته باشد و درباره آنها، استعدادها، تواناییها و مهارتهای آنها بیاموزد. ملاقات دورهای با همه افراد سازمان، ابزاری حیاتی برای کمک به حفظ روحیه آنها، ایجاد حس وفاداری و تعهد در آنها است.
۹. شرایط هرچقدر هم وخیم باشد، هرگز هیچ کارمندی را با شغل یا میزان درآمدش تهدید نکنید. حتی اگر میدانید امکان اخراج وجود دارد، اطلاع و فشار روانی پیش از موقع بر کارمندان کاری اشتباه است. این کار آنها را عصبی میکند، مهم نیست که چگونه و با چه لحنی این اطلاعات را به گوش آنها میرسانید، اما بدانید که با این کار آنها به سراغ بهروز کردن سوابق کاری خود میروند. معنای این توصیه این نیست که نباید به آنها اطلاعات لازم را بدهید بلکه باید بدانید که اعلام چنین گزارههایی به معنای حمایت از آنها برای یافتن شغل جدید است.
۱۰. از کارکنانتان قدردانی کنید. مرتباً از آنها بابت کارهایی که خوب انجام دادهاند، تشکر کنید و جوایز، پاداشها، هدایایی را بهعنوان قدردانی برایشان در نظر بگیرید. افزایش حقوق با توجه به اقدامات و دستاوردهای آنها به حفظ جایگاه آنان در سازمان کمک میکند. کمیسیونها و پاداشهایی بهراحتی میتواند انگیزه آنها را بالا ببرد و آنها را برای شما حفظ کند.
درنهایت برای حفظ و نگهداشت منابع انسانی، سعی کنید محیط کار، خانه واقعی کارکنان باشد. کارکنان باید حس کنند که در کار مشارکت دارند، آنها باید حس مالکیت در شغل و کارشان داشته باشند و این کاری است که از عهده افراد شاغل در بخش منابع انسانی برمیآید. کارکنان منابع انسانی باید اجازه دهند که کارکنان خودشان کارهای مخصوص به خودشان را انتخاب کنند و از صحبتهای آنها در بحثهای مهم بهره ببرند، زیرا همه این عوامل حس مشارکت و مالکیت را در آنها افزایش میدهد. گردش نیروی انسانی بهعنوان عامل تخلیه انرژی کارکنان و شرکت و منابع مالی آن عمل میکند. از دست دادن کارکنان میتواند منجر به کاهش بهرهوری و افزایش هزینههای اضافی مثل یافتن و آموزش نیروی جدید شود. وظیفه سازمان، مدیران و کارکنان منابع انسانی این است که کارکنان را به بخشی از سازمان تبدیل کنند تا گزینه ترک محل به گزینه آخرین آنها بدل شود.
سخن پایانی
مطابق آمارهای موسسه گلوپ، هزینه انتقال یک کارمند میتواند برابر با یکدوم تا دو برابر هزینه سالانه یک کارمند باشد. البته این برآورد بسیار خوشبینانه انجام شده است. این امر نهفقط به خاطر فقدانی است که بخشی از درآمدزایی شرکت را معطل میکند بلکه به خاطر هزینههای استخدام مجدد و تربیت نیروی انسانی برای سازمان است.
استخدام نیرو برای پستهای اداری ارشد که ممکن است به درخواست از کاریابیها منجر شود، میتواند تا یکسوم درآمد سالانه این پست را به خود اختصاص دهد. مصاحبههای خروجی (Exit Interview)، یک پاسخ مهم و اطلاعات بسیار ارزشمندی برای شما دارند زیرا میتوانند سبب حفظ و نگهداری منابع انسانی و نیروهای باقیمانده شوند. نتایج این مصاحبهها را با دقت دنبال کنید زیرا شما هرگز منبعی موثقتر از این درباره سلامت و رفاه سازمان خودتان پیدا نخواهید کرد. کارمندان شاد بهندرت به دنبال شغل جدید دیگر میگردند.
و بهتر از این کار، استفاده از مصاحبه در زمان حضور کارکنان در سازمان است بهگونهای که شما بتوانید متوجه شوید که چرا این افراد در کنار شما و در سازمان شما وجود دارند. این اطلاعات به شما کمک میکند تا محیط کاری و فرهنگ کاری موردنیاز برای ابقای کارکنان نمونه خودتان را ایجاد کنید.